۱۳۹۴/۱۰/۱۹

رانندگی از تورنتو تا ونکوور

درود برهمگی
تابستان سال 2015 با اتومبیل از تورنتو تا ونکوور رانندگی کردم . مسافتی طولاتی و نزدیک به 4500 کیلومتر (5 برابر فاصله تهران مشهد) در جاده ای زیبا ، اما کمی خطرناک و نا آشنا! نمایی از جاده را اینجا ببینید این مسیر از 5 استان انتاریو، منیتوبا، ساسکوچوان، آلبرتا و برتیش کلمبیا در کشور پهناور کانادا عبور میکند و یک دنیا تجربه جالب و لذت بخش همراه دارد.

همانطور که رانندگی در شهرهای کانادا با رانندگی در شهرهای ایران متفاوت است رانندگی برون شهری هم فرق دارد . اولا که هر لحظه اراده کنیم نمیتوانیم کنار جاده توقف کنیم چون جاده فقط برای رانندگی است نه برای تعویض لاستیک یا تعویض روغن یا عکاسی از مناظر و غیره و اصلا عرض شانه خاکی جاده به اندازه یک ماشین نیست و فقط بین راه یک سری مکان هایی که معمولا با فاصله 30کیلومتری از هم قرار دارند برای قضای حاجت در نظر گرفته شده است :) حتی برای دور انداختن آشغال باید صبر کنیم تا به محل مشخصی برسیم و کسی هم از شیشه ماشین چیزی به بیرون پرتاب نمی کند. دوم اینکه تابلوها به کرات تکرار نمیشوند و اگر یک مسیر را از دست بدهیم معلوم نیست از کدام نا کجا اباد سر دربیاریم و البته جی پی اس را هم نمیتوان از تورنتو تا ونکوور و در یک مرحله تنظیم کرد. حتی نقشه گوگل هم شما را از تورنتو به ونکوور از مسیری که تماما در داخل کانادا باشد راهنمایی نمیکند! و بالاخره اینکه کسی را کنار جاده پیدا نمیکنیم که به ما کمک کند یا ادرس جایی را از او بپرسیم !!! پس 100 درصد باید به خودمان متکی باشیم! بنابراین رانندگی برون شهری در جاده های کانادا همراه با استرس و نیاز به تمرکز بالایی دارد و هر اشتباهی ممکن است فاجعه آفرین شود. بهمین دلیل علیرغم اینکه ایرانی ها عموما رانندگی خوبی دارند اما این چند نکته هم شاید برای دوستانی که تجربه سفر در چنین مسیر طولانی را ندارند خالی از لطف نباشد.  لینک تعدادی از عکس ها را هم آخر این مطلب برای دوستان به اشتراک گذاشته ام . اما اگر در نظر دارید در این مسیر پر خطر، اما هیجان انگیز رانندگی کنید حتما به نکات ایمنی زیر دقت نمایید:

1- فقط 30 درصد جاده به صورت دو بانده بوده و 70 درصد جاده یک بانده است.

2-  لاستیک ها حتما نو باشند و بهتر است یک سرویس کامل ( روغن و لنت و ......) قبل از سفر انجام بدهیم و اشتراک CAA (سرویس سیار تعمیرات خودرو در کانادا) داشته و به اتومبیل خود اطمنیان کامل داشته باشیم. در طول مسیر در بعضی قسمت ها حتی تلفن همراه هم کار نمیکند و یک جاهایی فقط باید از تلفن های مخصوص کنار جاده استفاده کنیم.
3- نقشه مسیر را داشته باشیم و حتما اطلاعاتی در مورد شهرهای بین راه از قبل تهیه کنیم. نقشه مسیر را اینجا  ببینید. من روزی 700 تا 800 کیلومتر رانندگی میکردم ولی بیشتر طول مسیر محدودیت 90 کیلومتر در ساعت داشت البته جاهایی که مسیر کاملا کفه و جاده هم دو بانده بود حداکثر سرعت 110 کیلومتر برساعت بود. اما در ماه جون و  فصل تابستان هم شرایط جوی زیاد مساعدی برای سرعت بالا وجود نداشت!

4- شب ها جاده خیلی خطرناک است و گوزن، آهو و خرس از عرض جاده عبور میکنند. از انتاریو که خارج میشویم نام جاده تا ونکوور یعنی در 4 استان (HWY 1) میباشد.

5- در بخش های از مسیر در فواصل طولانی هیچ آبادی، غذا و بنزین نیست ... پس باک بنزین نباید از نصف کمتر بشود. در بین راه در مسیر بیش از 700 کیلومتری بین تاندر بی در انتاریو به وینپگ در منیتوبا فقط یک شهر کوچک بود با حس و حال دلیجان در مسیر راه اصفهان به تهران که همه اتوبوس ها و کامیون ها توقف میکنند با همان لامپ های مهتابی رنگی ! البته بدون سوهان فروشی و به جای نماز خانه هم یک کازینوی بزرگ و مجلل پذیرای مسافرین بین راهی بود!

6-  هرگز در این مسیر تنها سفر نکنید! شب ها در استان های مرکزی که کوه نیست فقط شمایید، جاده و ستاره ها از افق تا بی نهایت و البته بسیار هیجان انگیز است ! سعی کنید آهنگ غوغای ستارگان را گوش کنید  من بدلیل نا آشنا بودن با جاده 2 شب محبور شدم برای رسیدن به اولین آبادی که بتوانم با امنیت توقف داشته باشم چند ساعت بعد از غروب آفتاب رانندگی کنم. البته از ساعت 5 صبح هم بیدار شده بودم و از خستگی به سختی میتوانستم خط وسط جاده را تشخیص بدهم. جاده هم در استان های مرکزی شرایط خوبی ندارد .... تنها کاری که به ذهنم رسید این بود که با حفظ فاصله در پناه یکی از ماشین های سنگین توی جاده رانندگی کنم تا به یک آبادی برسم. اینترنت هم که در آن دشت های پهناور نبود که چک کنم که اصلا در کجا هستم! نام های عجیب و غریب روی تابلوها هم که زیاد برای کسی که با منطقه آشنا نیست  فایده ای ندارد! پس باید آنقدر به این آهنگ گوش میدادم تا به جایی برسم.... بیشتر آبادی ها هم جاده فرعی میخورد و من نمیخواستم توی جاده های فرعی بیافتم زیرا اگر پنجر میکردم یا ماشین خراب میشد در آن شرایط خطرناک و با حضور حیوانات عزیز کمی خطرناک بود! این آهنگ 'باور نکن تنهایت را'  از محمد اصفهانی را هم گاهی در نا آمیدی گوش میدادم! 

7- تریلرهای  Long combination(یک تریلر یکی با دوتا تریلر دیگر را میکشد!) خیلی زیاد هستند و سبقت گرفتن از آنها توی جاده یک بانده و البته نا آشنا سخت است. بطور کلی ازتورنتو تا کلگری ماشین سبک توی جاده فوق العاده کم است و کمتر کسی برای تفریح از تورنتو به کلگری سفر میکند، مگر اینکه قصد نقل مکان داشته باشد که آن هم  یوهال رنت میکند. من یکی دو مورد از خانواده هایی که نقل مکان میکردند را دیدم.  لینک عکس این تریلر ها را اینجا ببنید.

8-  جاده از تورنتو تا کلگری هیج جاذبه تفریحی خاصی ندارد اما از کلگری تا ونکوور فوق العادست حتی از جاده چالوس و هراز هم از جهاتی زیباتر است چون در میان رشته کوه راکی رانندگی میکنید. اما خطر سقوط سنگ ریزه و شکستن شیشه جلو زیاد است. که البته لطف سنگ ریزه ها شامل شیشه جلوی ماشین من هم شد! 
9- فقط در فصل تابستان در این مسیر رانندگی کنید اما آمادگی باران های سیل آسا در دشت های سرسبز منیتوبا را داشته باشید. این دشت ها سرتاسر زیر کشت گندم ، جو، جوصحرایی، آفتاب گردان و پنبه است  و زیبایی خاصی دارد. برای دیدن عکس هایی از این دشت ها اینجا کلیک کنید .

10- در مسیر از تورنتو تا کلگری بین راه هرگز آهنگ سنتی یا گوگوش و داریوش گوش نکنید! ( غم غربت آدمو میگیره توی اون جاده ) به جای آن موزیک هاوس گوش کنید. اما از کلگری تا ونکوور گوگوش و داریوش شما را به یاد خاطرات دوران قبل از مهاجرت می اندارد!

11- در بنف یک توقف 2 روزه داشته باشید و از دریاچه مورین (Moraine Lake) در پارک ملی بنف که یکی از زیباترین مکان‌ها در غرب کانادا است دیدن کنید. این دریاچه یخچالی زیبا با رنگ سبزمایل به آبی خود توسط کوه‌ها در آلبرتا احاطه شده است. این دریاچه در دره ده قله در ارتفاع ۱۸۸۵ متری واقع شده است. مسیر Rockpile با گردشگرانی که عکس‌های بیساری را در انتهای آن می‌گیرند، محبوب است. در یک زمان این دریاچه آلپاین در روی اسکناس ۲۰ دلاری کانادا نمایان بود، که به این دلیل این محل نام مستعار منظره بیست دلاری را برای خود کسب کرد. دیگر مسیرهای پیاده روی چشم‌اندازهای دیدنی و جذاب از دریاچه را فراهم می‌آورند. من فرصت بازدید از این دریاچه را نداشتم . زیبایی بنف تقریبا مسحور کننده است از قبل هتل رزرو کنید و استراحت کنید. تلکابین بنف که به آنBanff Gondola   میگویند را حتما بببنید. توی خود شهر هتل ها گران است اما یک کم از شهر فاصله بگیرید قیمت ها مناسب تر است.  برای دیدن نقاط جاذبه بنف اینجا کلیک کنید. 

 12- وقتی چند سال در تورنتو کوه ندیده باشیم از کلگری که عبور میکنیم و رشته کوه راکی را میبینم با اون جاده زیبا شاید کمی هیجان زده شویم  و البته نباید بیشتر از 90 کیلومتر سرعت داشته باشیم که با اون جاده  و مویسقی و رشته کوه راکی در تضاد است و قانون منع محدودیت سرعت باید برای اون منطقه اجرا شود!!! پس اگر حس کردید انرژی زیادی دارید روی پدال گار فشار نیاورید یک جا بایستید تا حالتان بهتر شود پلیس آلبرتا با کسی در مورد سرعت شوخی ندارد و ماشینتان را توقیف میکنند ... در ضمن در آلبرتا ماشین ها فقط پلاک عقب داشتند! پلاک جلو کسی نداشت ! و من دلیل آترا هنوز نمیدانم.  اگرچه من اصلا وقت نداشتم توی شهر کلگری توقف کنم ولی در مسیری های وی 1 از داحل شهر گذشتم و خیلی برام جالب بود که بالاخره کلگری را هم دیدم بخصوص دانشگاه کلگری ساختمان زیبایی داشت. چه حیف که استان آلبرتا به خاطر شرایط نفت آسیب زیادی دیده است . استان آلبرتا استان ثروتمندی بوده است و این موضوع وقتی وارد استان آلبرتا میشویم با تغییر کیفیت جاده ها و استراحت گاههای بین راهی برای مسافرین بسیار مشهود است.



14- برای مسیر کلگری تا بنف این کلیپ را ببنید 
15 - از استان انتاریو که خارج میشویم تیم هورتون و استارباکس و .. کمتر دیده میشود. در طول مسیر جند تا تیم هورتون دیدم! ولی رستوران ها و قهو خانه های زیادی وجود دارد. ساب وی هم که حتی وسط ناکجاآباد شعبه داشت!
16 - شهرهای بین راه اصلا با شهرهای بزرگ کانادا قابل مقایسه نیستند! بهتر است در این باره چیزی برایتان ننویسم !!!
17- به نظر من فقط رانندگی بین ونکوور و کلگری ارزش تجربه دوم را دارد ! اما کل مسیر را به کسی توصیه نمیکنم مگر اینکه خیلی اهل هیجان و یا علاقمند به حیات وحش کانادا باشید! زیرا مسیر تورنتو - کلگری بیشتر برای حمل بار استفاده میشود و سفرهای افراد محلی. پس اگر قصد تفریح دارید شاید بهتر باشد با هواپیما به ونکوور سفر کنید، ماشین رنت کنید به کلگری و بنف و .... سفر کنید دوباره با هواپیما از ونکوور به تورنتو یا مونترال برگردید. بین بنف و ونکوور هم جاهای دیدنی زیادی هست.
18- در مسیر 4500 کیلومتری یک بار هم با پلیس یا ایست بازرسی برای کنترل مدارک ماشین یا گواهینامه مواجه نشدم که خیلی برام جالب بود. ( البته کنترل پلیس و سرعت "شدیدا"  محسوس بود)
19 - هرگز از باربند برزنتی استفاده نکنید صدای باد در سرعت بالا آزار دهنده است و مضاف بر این امنیت کافی برای سفرهای طولانی ندارد و مهم تر اینکه نمیتوانید با ارتقاء زیاد وارد پارکینگ سر پوشیده هتل ها بشوید که این مهمترین نکته است و باز و بسته کردن کردن آن هم کار آسانی نیست! در طول راه با باران خیس میشود و مقدار زیادی حشره به قست جلوی باربند برخورد کرده و به آن میجسبد، بهتر است از باربندهای Roof Box استفاده کنید.
20 – در طول مسیر در دشت های منیتوبا وزش باد خیلی شدید است من خیلی وقت ها فکر میکردم باربندم به زودی از سقف ماشین جدا خواهد شد . در این دشت ها یک تریلر را دیدم که وآژگون شد و جاده بسته شد خوشبختانه جاده 2 بانده بود و اون از طرف مقابل می آمد! گاهی باران آنقدر شدید بود که از ترس توقف میکردم تا رگبار تمام شود! شرایط هوا هر لحظه تغییر میکرد گاهی ابری، گاهی آفتابی و گاهی طوفانی همراه با بارش شدید بود!
21 - دوچرخه را هم فراموش کنید! به آن آسانی هم نیست! حتی دوچرخه را هم باید قفل میکردم به شاسی ماشین که در توقف های شبانه و در مناطق ناامن دزیده نشود.
22 -یک خاطره جالب مسئله Time Zone است، همانطوریکه میدانیم 3 ساعت اختلاف ساعت بین شرق و غرب کانادا وجود دارد. در مسیر  در یکی 2 نقطه تابلو هایی این تغییر منطقه زمانی را نشان میدهند که خیلی جالب بود و تاریک و روشن بودن دو بخش از جاده در هنگام طلوع آفتاب ودر یک لحظه خیلی هیجان انگیز بود و تجربه عجیبی بود یعنی اینکه میتوانستیم با دور زدن در جاده و برگشت از شب به روز بر گردیم و بالعکس !
23 -کیفیت آسفالت و جاده در آلبرتا و برتیش کلمیبا عالی و تا حدی هم در انتاریو خوب بود در استان های مرکزی افتضاح بود. مسیر بنف تا ونکوور و در گذر از رشته کوه راکی جاده در بسیاری از قسمت ها شیب بسیار تندی داشت و ساخت مسیر های فرار برای ماشین های سنگین که ممکن بود ترمز ببرند به جاده امنیت داده بود.
24 -این جاده شاهرگ ارتباطی شرق به غرب کانادا است و بخش هایی از آن دائما در حال بازسازی و تعمیرات و نگهداری است بخصوص پل ها به دلیل بارندگی های زیاد و این موضوع باعث ترافیک میشود.
25 - وقتی بعد از یک هفته به ونکوور رسیدم آنقدر خسته شدم که دیگر هرگز به تورنتو باز نگشتم! طبیعت استان بریتش کلمبیا زیبایی منحصر به فردی دارد  اما نباید در مورد نقل مکان به ونکوور از تورنتو و مونترال زیاد عجله کرد که از ریسک بسیار بالایی برخوردار است اول باید کار پیدا کرد و در مورد تفاوت های ونکوور با مونتریال و تورنتو تحقیق کرد زیرا بدون تحصیلات کانادایی و تجربه کاری و البته "خوش شانسی" تقریبا گرفتن کار خوب خوب و تخصصی خیلی سخت است اما   اما غیر ممکن نیست ... 
عکس های این سفر را اینجا ببنید. 

۱۳۹۴/۱۰/۱۵

هفت راز در زندگی مهاجران موفق کانادا

این مطلب اقتباس از مجموعه ویدیوهای "رازهای موفقیت مهاجران کانادا"  که در پایان این مطلب به اشتراک گذاشته شده است خلاصه و ترجمه شده است. 
هر کس که به کانادا مهاجرت میکند با چالش هایی در زندگی شخصی و حرفه ای خود مواجه میشود. اما براساس آنچه از داستان زندگی مهاجران موفق به دست می آید،  رازهایی در زندگی مهاجران برای موفقیت وجود دارد. در این مقاله هفت راز اصلی  موفقیت مهاجران به کانادا را با شما که یا  تازه وارد به کانادا هستید یا به فکر مهاجرت به کانادا هستید و یا اینکه به عنوان یک مهاجر، علاقمند به دانستن رازهای موفقیت مهاجران قبل از خود هستید به اشتراک گذاشته میشود. دانستن این حفایق نقش مهمی در موفقیت مهاجران  کانادا خواهد داشت.
1 - زبان انگلیسی (فرانسه)
اولین و مهمترین راز،  زبان انگلیسی (فرانسه) است.   بدون زبان انگلیسی (فرانسه) سایر مهارت ها غیر قابل استفاده خواهد بود. یادگیری زبان اگرچه بعد از مهاجرت و از طریق برنامه های دولتی و خصوصی قابل انجام است اما به زمان نیاز دارد و باید قبل از مهاجرت انجام شده و بعد از مهاجرت نیز فرآیند یادگیری حتی تا سال ها و تا سطح کاملا پیشرفته ادامه پیدا کند. سطح زبان مورد نیاز در محیط های حرفه ای و علمی به مراتب بیش از میزان آشنایی مقدماتی و حتی متوسط با زبان انگلیسی یا فرانسه درحد انجام امور روزمره است.
پیشنهاد میشود برای سه ماه اول بعد از مهاجرت حداقل روی 8 ساعت بر روی هر 4 مهارت زبان شامل خواندن، نوشتن، صحبت کردن و گوش دادن تمرین شود. به عنوان مثال برای زبان انگلیسی گوش دادن به رادیو کانادا( شیکه سی بی سی) بر روی موج اف ام ردیف 99.1 مگاهزتز(MHz) مهارت  گوش دادن را تقویت خواهد کرد. اگر فرد مهاجر از دانش زبان خوبی بر خوردار است اما بدلیل لهجه نامناسب در بر قراری ارتباط با سایر افراد مشکل دارد باید با شرکت  در دوره های خاصی که در کالج ها و موسسات آموزشی برای این موضوع در نظر گرفته شده است نسبت به رفع این مشکل اقدام نماید.    
زبان انگلیسی یا فرانسه مهمترین کلید موفقیت بعد از مهاجرت به کانادا بشمار می آید.  فرد مهاجر باید همواره این موضوع را در نظر داشته باشد که اگر بر روی زبان انگلیسی (فرانسه) خود سرمایه گذاری نکند چگونه میتواند انتظار داشته باشد که کارفرما با دادن کار به وی بر روی این مهاجر سرمایه گذاری کند.   
2- خوش بین بودن
دومین راز در زندگی مهاجران موفق، خوش بین بودن برای رسیدن به موفقیت است. اگر فرد مهاجر به موفقیت خود اعتقاد نداشته باشد هرگز به موفقیت  دست نخواهد یافت. بسیاری از مهاجران  پس از آمدن به کانادا به منظور یافتن کار، شروع به فرستادن رزومه به جاهای مختلف کرده و پس از مدتی که پاسخی دریافت نمی کنند، با حضور در جمع های دوستانه و شنیدن صحبت های منفی برخی از دوستان خود، دیر یا زود  احساس سرخوردگی و نا امیدی به سراغ آنها می آید و این احساس منفی بر بسیاری از جنبه های زندگی شان از پیدا کردن دوستان جدید گرفته تا آمادگی برای حضور در یک مصاحبه کاری تاثیر منفی خواهد گذاشت.
برای خوش بین بودن به رسیدن به موفقیت در قدم اول فرد مهاجر باید نسبت به شناسایی افراد منفی در اطراف خود اقدام و در صورت  امکان از معاشرت با این افراد خودداری کرده  و هرگز با این افراد بحث و مجادله ای نداشنه باشد زیرا نه تنها حاصلی ندارد بلکه میتواند بر روی بهره وری فرد مهاجر اثر معکوس داشته باشد.
 در قدم بعدی فرد مهاجر باید پاد زهری برای غلبه بر احساس یاس و نامیدی در رسیدن به موفقیت برای خود ایجاد کند. پیشنهاد میشود فرد مهاجر پنج نفر از افراد واقعا موفق در دنیای مهاجرت و در اطراف خود را الگوی پیشرفت در رسیدن به موفقیت قرار دهد. فراموش نکنیم که هر یک از ما جمع جزء پنج نفر از نزدیک ترین افراد به خود هستیم.
 و آخرین قدم برای خوش بین بودن به رسیدن به موفقیت لبخند زدن است. لبخد موثر ترین راه برای یافتن دوستان جدید و تحت تاثیر قراردادن دیگران است. برای اینکه معجزه لبخند را امتحان کنید جلو آینه بایستید و از ته دل و عمیقا لبخند بزنید. آیا  در این لحظه میتوانید از چیزی یا کسی شکایت داشته باشید؟ پس به دنیا روی خوش نشان دهید تا دنیا هم به شما روی خوش نشان دهد !
 خلاصه آنکه، فرد مهاجر در مواجه با شرایط مایوس کننده و دیدن موانع بر سر راه خود در آغاز راه مهاجرت، باید به رسیدن به موفقیت خوش بین بوده و با تمرکز بر اهداف خود و با چهره ای گشاده بر روی دنیا و دیگران، به سمت هدف های خود قدم بردارد.
 3- پذیرش زندگی جدید در کانادا
سومین راز در مهاجرت افراد موفق به کانادا این است که آنها زندگی در این کشور را واقعا پذیرفته اند. اغلب مشاهده میشود که افراد پس از مهاجرت به کانادا لحظه ای زندگی  در وطن خود را از یاد نمیبرند و دائم به آن فکر میکنند و این مانند کسی است که با نگاه کردن به آینه عقب اتومبیل میخواهد به سمت جلو رانندگی نماید، او بطور قطع تصادف میکند! ا ین موضوع میتواند اثر بازدارنده بر پیشبرد اهداف فرد در  کشور جدید داشته باشد زیرا این فرد نمیتواند برای همیشه  به عنوان یک مسافر در کشوری که آن را به عنوان خانه خود انتخاب کرده است زندگی نماید.
 پس بهتر است زندگی در این کشور را که امکانات انجام خیلی کارها در آن فراهم شده را پذیرفت. اطلاع از  پارک ها،  کتابخانه و یافتن دوستان جدید ازقدم های اولیه برای شروع زندگی است. در قدم بعدی باید با مردم، تاریخ و فرهنگ این کشور آشنا شد زیرا چکونه میتوان یک کشور را بدون آشنایی با تاریخ و فرهنگ آن کشور پذیرفت؟
 در قدم های بعدی باید درفعالیت های اجتماعی مانند انتخابات های شهری، استانی و فدرال مشارکت داشت. حتی اگر امکان رای دادن وجود نداشته نباشد باید به صورت داوطلبانه به برگزاری آنها  کمک کرد زیرا این فرصت ها علاوه بر نکاتی که برای آموختن در اختیار قرار میدهد فرصت هایی را  برای آشنایی با افراد مختلف و گسترش شبکه  ارتباطی در جامعه کانادایی پدید می آورد  و در نهایت آنکه باید  روز ملی کانادا را گرامی داشت و به همراه کانادایی ها آن را جشن گرفت. 
 4- داشتن طرح B
آیا میدانستید که بیشتر کسانی که در آمریکای شمالی زندگی میکنند در طول عمرشان  تا پنج  بار شغل خود را  تغییر می دهند؟ ما مهاجران نیز باید این چنین قابلیتی را داشته باشیم به عبارت دیگر همواره طرح دیگری علاوه بر کار فعلی در ذهن داشته و قابلیت تغییر به سمت طرح جدید را به منظور موفقیت در ذهن خود پرورش دهیم.  
 داشتن طرح B  مستلزم انعطاف پذیری در انجام همه کارهایی است که در کانادا قادر به انجام ان هستیم. این انعطاف پذیری کمک خواهد کرد که در شرایطی که کار فعلی  ما جواب نمیدهد کار دیگری را که طرح انجام آنرا از قبل در ذهن خود داشته ایم شروع کنیم. 
 اما برای داشتن طرح B لازم است در قدم اول مهارت های شغلی  قبل از مهاجرت خود را که در کانادا نیز میتواند استفاده شود شناسایی  کنیم. در قدم بعدی در مورد دیگر زمینه های کاری که خود را قادر به انجام آن می بینیم به اندازه کافی تحقیق کرده و حتی در صورتیکه نتوانیم شغل دلخواه خود را بدست بیاوریم باز هم با تمرکز بر روی اهداف خود برای موفقیت تلاش کنیم.  
 5- نداشتن وابستگی قومی    
اینکه مهاجرت به یک کشور جدید چالش انگیز است قابل درک است اما بسیاری پس از مهاجرت تمایل دارند در محله هایی زندگی کنند که با هموطنان خودشان در ارتباط باشند، با همان زبان خود صحبت کرده و حتی با همان سبک زندگی قبلی خود زندگی کنند. اما این هرگز به آنها کمک نخواهد کرد تا با کشور جدید تلفیق پیدا کنند. راز دیگر در زندگی مهاجران موفق، عدم وابستگی قومی میباشد .
 تنها مهاجرانی فرصت رشد پیدا میکنند که از این محدوده امن خارج شوند زیرا در غیر اینصورت تنها به زبان خود و معمولا در مورد کشور خود صحبت میکنند که این میتواند حتی منجر به افسردگی و کم شدن باز دهی گردد.
 باید کانادا و آنچه را در اختیار قرار میدهد پذیرفت. تحقیقات نشان میدهد کسانیکه وابستگی قومی دارند و با زبان خود صحبت میکنند درآمد شان کمتر از متوسط درآمد در کاناداست.
 داشتن ارتباط با افرادی از ملیت های دیگر کمک خواهد کرد که برای محیط های کاری که عموما از افراد از ملیت های مختلف هستند آماده شد زیرا لازم است در محیط های کاری با افراد از کشورهای مختلف ارتباط بر قرار کرد.
 دوستان جدید اعم از کانادایی و غیر کانادایی از کشورهای دیگر و آشنایی با سایر فرهنگ ها در کشوری چند فرهنگی همجون کانادا باعث توجه بیشتر به دنیای اطراف، گسترش میدان دید و وسعت آگاهی ما برای زندگی در این کشور خواهد شد.   
 پس فقط روی یک فرهنگ تمرکز نکنید!
 6- ریسک پذیر بودن
مهاجرت به یک کشور جدید یک قدم کوچک نیست. باید ریسک بزرگی انجام داد و همه داشته ها و دانسته ها را برای آینده ای نا معلوم ترک کرد. اما اتفاق عجیبی که برای مهاجران پس از مهاجرت به کانادا می افتد آن است که آنها دیگر ریسک نمیکنند! رمز بعدی موفقیت ریسک پذیری است. بسیاری از کارآفرینان موفق به شما خواهند گفت که برای رسیدن به موفقیت ریسک های بزرگی را انجام داده اند. حال  باید به مهاجرانی که برای ریسک کردن تامل میکنند گفت شما با مهاجرت ریسک بزرگی انجام داده اید که باید به خاطر این شجاعت به شما تبریک گفت پس چرا باید دیگر ریسک نکنید؟ برای ادامه راه تا رسیدن به موفقیت باید از فرصت ها استفاده کرد. پس چیزهای جدید یاد بگیرید، دوستان جدید پیدا کنید و کانادا را کشف کنید! در واقع این بوم زندگی شماست که باید توسط شما نقاشی شود ... 
 بر روي بوم زندگي، هر چيز مي خواهي بکش
زيبا و زشتش پاي توست، تقــدير را باور نکــن
تصوير اگر زيبا نبود، نقاش خوبي نيستي
از نو دوباره رســم کن، تصوير را باور نکن
...
 خلاصه آنکه بدون ریسک کردن امکان چیدن میوه موفقیت وجود ندارد.
 7 - کار داوطلبانه، گرفتن مشاوره(راهنمایی) و داشتن شبکه ارتباطی  
و اما در مورد آخرین رمز موفقیت برای مهاجران باید گفت که احتمالا محیط های کار کانادایی با محیط های کار در کشورهایی که بسیاری از ما از آن مهاجرت کرده ایم متفاوت است. کارفرمایان کانادایی تاکید بسیاری بر روی مهارت های رفتاری شما در محیط کار دارند اما ارزیابی این مهارت ها از طریق رزومه امکان پذیر نیست. 
 این کارفرمایان میخواهند بدانند که آیا شما از تجربه کار در محیط های کانادایی برخوردار هستید تااز مهارت های رفتاری شما در محیط کار اطمینان حاصل کنند. اماآخرین رمز موفقیت مهاجران انجام کار داوطبانه، گرفتن مشاوره(راهنمایی) و داشتن شبکه ارتباطی است.
 کار داوطلبانه بهترین راه به دست آوردن تجربه کانادایی است. سازمان های  بسیاری همیشه به دنبال نیروهای داوطلب میگردند. بیشتر این سازمان ها غیر انتفاعی هستند.
 یادگیری، گرفتن مشاوره و راهنمایی از شخصی که در زمینه تخصصی شما کار میکند کمک بزرگی برای پیدا کردن کار به حساب می آید. انجمن های تخصصی در زمینه های مختلف شغلی وجود دارند که میتوانند به شما کمک کنند. 
 داشتن شبکه ارتباطی حیاتی ترین جنبه زندگی حرفه ای افراد در کاناداست. از طریق داشتن شبکه ارتباطی میتوان به بخش قابل توجهی از بازار کار که از طریق سایت ها و آژانس های کاریابی ارایه و اطلاع رسانی نمیشوند از طریق سایر افراد  در حرفه شما  و یااز طریق توصیه های شخصی دسترسی پیدا کرد. پس کار داوطلبانه، گرفتن مشاوره و داشتن شبکه ارتباطی نقش قابل توجهی در یافتن کار در کانادا دارند.               در خاتمه یاد آوری میکند که خواندن این مطلب و دیدن ویدیو ها نشان میدهد که شما میخواهید در کانادا موفق شوید! هزاران مهاجر با دنیال کردن این حقایق موفق شده اند و البته کسانی هم هستند که با دنیال نکردن این حقایق از رسیدن به موفقیت دلسرد شده اند اما بطور قطع توجه به این حقایق موفقیت را تضمین میکند. حال پرسش اینجاست آیا شما تصمیم گرفته اید که این حقایق را دنبال کنید؟
 با آرزوی موفقیت برای همه مهاجران کانادا 
 لیست ویدیوها:
 مطالب مرتبط: 
رانندگی از تورنتو تا ونکوور
 آیا الزما باید در کانادا ادامه تحصیل دهیم ؟
یادداشت های یک مهاجر کانادا - قسمت اول
یادداشت های یک مهاجر کانادا - قسمت دوم
تفاوت های ونکوور و تورنتو از نگاه یک مهاجر ایرانی - قسمت اول
تفاوت های ونکوور و تورنتو از نگاه یک مهاجر ایرانی – قسمت دوم

8 راه کار عملی برای کاهش مصرف بنزین و پس انداز 1000 دلار در سال!

آیا می خواهید سالی 1000 دلار در مصرف بنزین صرفه جویی کنید؟ با توجه به افزایش مداوم قیمت بنزین، این هشت نکته توسط یکی از کارشناسان خودرو به نام داگ بتیون که در رسانه سی بی سی فعالیت می کند، به شرح زیر ارائه شده است:

1- با کارت اعتباری پرداخت نمایید.
این کار باعث می شود از مزایا و امکانات این کارت ها که برای همیین منظور اختصاص داده شده اند، بهره بگیرید. البته برای تحقق این مزایا باید هر ماه کارت اعتباری خود را تصفیه نمایید.

2- از برگه های تخفیف استفاده نمایید.
در صورتی که فروشگاه ها کوپن هایی برای خرید بنزین ارائه می دهند به جایگاه سوخت مربوطه بروید و از آن کوپن ها استفاده کنید.

3- از روغن های ترکیبی (Synthetic Oil) استفاده نمایید.
این روغن ها در موتور ماشین ها و پیشرانه ها استفاده می شوند و می توانند مصرف بنزین را تا 5 درصد کاهش دهند. خرید روغن ها ی با کیفیت خیلی بالاتر هم برای شما تا 3 درصد دیگر صرفه جویی به ارمغان خواهد آورد.

4- باد لاستیک های ماشین را بازدید کنید.
به علت خارج شدن تدریجی باد لاستیک ها، آنها را ماهیانه بررسی کنید. با این کار به ازاء هر لاستیک، 3 درصد در مصرف بنزین صرفه جویی کنید.

5- تخفیف های روزانه جایگاه سوخت را در نظر بگیرید.
اگر جایگاه سوخت محلی مثلا قیمت ها را در روزهای پنجشنبه کاهش می دهد، پس آن روز برای بنزین زدن مراجعه کنید.

6- با شتاب زیاد شروع به حرکت نکنید.
به جای اینکه بعد از هر علامت ایست به سرعت و با شتاب حرکت کنید، به صورت تدریجی سرعت را زیاد و کم کنید. با این کار مصرف بنزین کاهش خواهد یافت.

7- سرعت خودرو را کاهش دهید.
با نقض قانون یعنی با سرعت km/h130 حرت کردن در منطقه ای که حداکثر سرعت مجاز km/h 110 می باشد، خودروی شما 12 درصد بنزین بیشتری نسبت به حرکت با سرعت مجاز خواهد سوزاند.

8- موتور خودرو را تنظیم کنید.
با تعویض سالیانه شمع های موتور، در مصرف بنزین صرفه جویی کنید.
بتیون می گوید: یک راننده کانادایی به طور متوسط سالیانه 2000 لیتر بنزین مصرف می کند. با فرض قیمت بنزین 1.40 دلار برای هر لیتر، رعایت اکثر نکات بالا هزینه بنزین شما را تا 16 درصد کاهش می دهد و سالی 450 دلار پس انداز خواهید کرد.

طبق گفته ایشان: "اگر همه نکات پیشنهادی را رعایت کنید، تا 36 درصد صرفه جویی خواهید داشت و این یعنی 1000 دلار در سال."

منبع: سی بی سی
برگردان هومن هدایتی

۱۳۹۴/۱۰/۱۳

تهیه رزومه و کاورلتر - بخش اول

رزومه چیست؟
1-1 هدف رزومه
قبل از اینکه بدانیم هدف از نوشتن رزومه چیست لازمست تعریف دقیقی از خود رزومه داشته باشیم. در ویکی پدیا اینطور آمده است : " رزومه نوشته ای نشان دهنده مجموعه مهارت ها و سوابق کاری یک فرد است. رزومه به دلایل مختلفی مورد استفاده قرار می گیرد ولی بیشترین کاربرد آن برای استخدام است."
این تعریف ابتدایی و درستی از رزومه است. معمولا رزومه ها برای پیدا کردن شغل جدید به کار می روند. آیا آماده کردن رزومه به همین سادگی فقط نوشتن " سوابق کاری و مجموعه مهارت ها" می باشد؟ آیا نوشتن همین موارد کافیست تا شما بتوانید با صدها نفر جویای کار رقابت کنید و شغل مورد نظرتان را به دست آورید؟ نکته های زیادی برای برجسته کردن رزومه وجود دارد که فرد جویای کار باید با درنظر گرفتن آنها رزومه کامل و مناسبی تهیه کند.
آماده کردن یک رزومه مناسب را میتوان به سه بخش بسیار مهم  تقسیم  کرد. تاکید می شود در به کارگیری این موارد ، فرقی نمی کند که شما یک کارمند ساده یا یک مدیر اجرایی بلند پرواز باشید، این قوانین یکسان اعمال می شوند.
خواننده رزومه را نشانه بگیرید 
مهم نیست که خودتان از رزومه ای که تهیه کرده اید خوشتان بیاید، بلکه مسئله مهم اینست که خواننده رزومه آن را بپسندد. در اصل لازمست که او با خواندن رزومه شما تحت تاثیر قرار بگیرد. مطلب بسیار حائز اهمیت، داشتن شناخت از مخاطبتان است. مثلا اگر متقاضی کار در یک شرکت هستید باید رزومه تان حس و حال اداری داشته باشد ، به جای استفاده از فونت های رنگی و فانتزی بهتر است دسته بندی مطالب را به وسیله نقطه گذاری (بالت) و عنوان بندی(هدلاین) انجام دهید. در عوض رزومه ای که طراحی گرافیکی مناسبی داشته باشد برای مخاطبان خلاق جالب تر به نظر می رسد. هر حوزه فنی و تخصصی استانداردها و اصطلاحات خاص خودش را دارد و یا به قول معروف زبان خاص خودش را دارد و شما باید در رزومه با همان زبان با کارفرما ارتباط برقرار کنید پس قبل از اینکه برای هر شغلی اقدام کنید لازمست یک گام به عقب بروید و خودتان را به جای مدیر استخدام آن شرکت تصور کنید و از خودتان بپرسید که آیا این حرفه را کاملا میشناسید و رزومه مناسب شغل مورد نظر را برای آن تهیه کرده.
تصویر حرفه ای از خودتان ارائه کنید
برای استخدام شدن تاثیری که  از طریق رزومه تان می گذارید و برداشت اولیه کارفرما بسیار مهم است و این نکته ایست که باید به آن فکر کنید. تصور کنید که در خانه نشسته اید و برادر یا خواهرتان به شما می گوید که قصد دارد یکی از دوستانش را به شما معرفی کند. وقتی زنگ خانه به صدا در می آید، شما به سمت در می روید تا برای اولین بار این شخص را ملاقات کنید. وقتی در را باز می کنید کسی را با یک لکه بزرگ ماکارونی درست وسط لباسش می بینید. به این ترتیب قبل از اینکه با او دست بدهید و خودتان را معرفی کنید تاثیر اولیه ای از او گرفته اید. در مورد رزومه هم همین اتفاق می افتد. اگر مدیر استخدام شرکت رزومه شما را باز کند و قبل از هرچیز یک لکه ماکارونی درست وسط آن ببیند، قبل از خواندن اولین کلمه برداشت ذهنی اولیه ای از شما خواهد داشت. در دنیای جستجوی مشاغل ایجاد تصویر حرفه ای و برداشت مثبت اولیه ، اولین مانعی است که باید از آن عبور کنید. این موضوع در مصاحبه هم بسیار با اهمیت است که بعدا در مورد آن صحبت خواهیم کرد.
دستاوردهای کاری و موفقیت هایتان را برجسته کنید
بین رزومه متوسط، روزمه خوب و رزومه عالی فرق زیادی هست. آنچه که رزومه را عالی می کند توانایی منعکس ساختن دستاوردها ، پیشرفت های کلیدی و مهارت هایی است که قابلیت های حرفه ای شما را بالا برده اند و نکته دیگر نشان دادن توانایی شما در انتقال و کاربرد این مهارت ها به حرفه جدیدتان است. معمولا رزومه ها جایی شکست می خورند که افراد بر وظایف و مسئولیت های روزانه شان تاکید و تمرکز می کنند ( من این کار را هرروز انجام می دادم). در حالیکه باید جملاتی نوشته شود که نشاندهنده پیشرفت کاری  شماست و تمرکزش بر این مسئله باشد که قابلیت های شما چگونه برای سازمان ارزش افزوده به همراه داشته است. آوردن مثال در کنار اینگونه جملات خود به خود شما را در سطحی بالاتر از سایر رقبا قرار خواهد داد. 
2-1 رزومه ها در کشورهای مختلف با هم فرق دارند
آیا مهم است که رزومه خاص کشوری نوشته شود که قصد کارکردن در آن را دارید؟ آیا نوشتن رزومه خاص آن کشور شانس شما را در به دست آوردن آن شغل بالا می برد؟ آیا رزومه ای که با آن شغلی را در انگلستان به دست آورده اید برای بازار کار استرالیا یا کانادا هم قابل استفاده است؟ آیا واقعا لازمست که رزومه جدیدی برای یافتن شغل در کشوری دیگر طراحی کنید؟ جواب ساده است. هر رزومه و هر معرف رزومه ای(cover letter) که می نویسید باید خواسته های شرکت و بازار کار آن شغل در آن کشور را هدف بگیرید. 
در کشورهای مختلف اطلاعاتی که از شما انتظار می رود در رزومه تان لحاظ کنید متفاوت است و بنابراین نکته حیاتی، آماده و ارائه کردن رزومه جدید منحصرا براساس نیازها و الزامات آن کشور است. ممکن است جایی نوشتن اطلاعات شخصی مثل وضعیت تاهل و تاریخ تولد لازم باشد ولی به این معنی نیست که در مورد رزومه ای که برای کشور دیگری آماده می کنید، باید استاندارد کشورقبلی را حفظ کنید. این احتمال وجود دارد که این موارد نامناسب و حتی غیرقانونی تلقی شوند و به همین دلیل رزومه قبل از خوانده شدن کنار گذاشته شود.
شرایط و الزامات اروپایی  
اخیرا در کشورهای اروپایی قوانین رزومه نویسی به طور جدی تغییر یافته است و کشورها به عنوان اعضای اتحادیه اروپا باید از شکل ظاهری و معیارهای یکسانی برای نوشتن رزومه پیروی کنند. قالب رزومه یوروپس (Europass CV) به خاطر " فراهم آوردن فرصتی برای شهروندان به منظور ارائه اطلاعاتی روشن و قابل فهم در رابطه با صلاحیت و شایستگی هایشان "  طراحی شده است. این استاندارد برای متقاضیان مشاغل اروپایی بسیار ایده آل است و مسائلی مانند تفاوت های فرهنگی و تاثیر شرایط خاص کشورها را کمرنگ می کند. برای یک شخص فرانسوی که متقاضی شغلی در بلژیک است این نوع رزومه نویسی کاملا کارساز است ولی وقتی تقاضای کار به امریکا و کانادا، استرالیا یا آسیا فرستاده می شود، قوانین کاملا متفاوت خواهد بود. 
معمولا اطلاعاتی از قبیل ملیت، تاریخ تولد و جنسیت در رزومه های کشورهای اروپایی و آسیایی دیده می شود. در افریقای جنوبی اطلاعات جزئی تری مانند شماره شناسایی فرد و اطلاعات قومی قبیله ای هم لازم است. ( تا وضعیت فرد از لحاظ برنامه BEE و تبعیض مثبت و اصلاح تبعیض های اجتماعی مشخص شود)  ولی در امریکا، کانادا واسترالیا قوانین مربوط به حریم خصوصی اینگونه اطلاعات شخصی  را غیرضروری کرده است. در کانادا کارفرما حق پرسیدن سن متقاضی را ندارد. ولی چنانچه برای مشاغل خاصی طبق قوانین فدرال یا استانی محدوده سنی وجود داشته باشد، کارفرما می تواند سن فرد را جویا شود. 
تفاوت ها در امریکا و کانادا با سایر کشورها
معمولا اصطلاحات رزومه و CV به جای هم به کار می روند،. CV در امریکا و کانادا  مشابه سایر کشورها نیست و رزومه بیشتر متداول است. در امریکا و کانادا CV نوشته ای طولانی تر از رزومه است که پژوهشگران و اعضای هیات علمی دانشگاه ها می نویسند.
آیا الصاق عکس لازم است؟
در این مورد هم اختلاف دیده می شود. در انگلستان نباید این کار را انجام داد، در آلمان و فرانسه و بسیاری از کشورهای آسیایی عکس ضمیمه می شود ولی در امریکا، کانادا و استرالیا چنین کاری توصیه نمی شود. نظر شخصی  من اینست که عکسی به رزومه تان متصل نکنید. این محتوای رزومه شماست که اهمیت دارد و مسئله اصلی جلب شدن توجه خواننده رزومه نه به چهره تان بلکه به مهارت ها و توانایی های شماست. اگرچه این روزها در بسیاری از موارد و به صورت غیر مستقیم کارفرمایان از طریق شبکه لینکدین قادر به دیدن عکس شما هم خواهند بود. 
بهترین کار انجام یکسری تحقیقات قبل از ارسال رزومه است تا در مورد تفاوتهای موجود اطلاعاتی کسب کنید. البته یک رزومه نویس حرفه ای هم می تواند در مورد بایدها و نبایدها، قالب رزومه، ساختار و نحوه ارائه آن به شما کمک کند. در حال حاضر سازمان های غیر انتفاعی مانند WorkBC، Success, ISS BCو ..... در ونکوور بزرگ کارگاههای رزومه نویسی را برای آشنایی شما با رزومه نویسی در قالب استاندارهای استان بریتش کلمبیا همه ماهه و به صورت منظم برگزار میکنند و افراد حرفه ای میتوانند رزومه شما را قبل از ارسال بررسی نمایند. با اینحال عمده تمرکز رزومه باید بر دستاوردها و فعالیت های ارزشمندی باشد که در پی آنها موفقیتی حاصل کرده اید. در نهایت کارفرما می خواهد بداند که شما چگونه می توانید چیزی به مجموعه او بیافزایید و چه مهارت ها و تجربه هایی را همراه خود به شرکت او خواهید برد.
حرف آخر اینکه هرگز در مورد صلاحیت ها و دستاوردهایتان دروغ نگویید و سرهم بندی نکنید. این مسائل دیر یا زود فاش می شوند و نتیجه آن برکناری و اخراج است و حتی در برخی کشورها طبق قوانین کیفری ممکنست تحت پیگرد قانونی قرار بگیرید.
3-1 آیا رزومه می تواند مانع به دست آوردن شغل جدیدتان شود
به نظر می رسد که وقتی افراد برای شغل های مختلف تقاضانامه پر می کنند و در مقابل به مصاحبه کاری دعوت نمی شوند، خیلی زود شرایط یا دیگران را مقصر می شمرند. بارها از کسانیکه در جستجوی کار هستند شنیده ام که برای بیش از صد شغل تقاضانامه های آنلاین فرستاده اند و حتی یکبار هم به مصاحبه دعوت نشده اند. آنها این مسئله را به وضعیت فعلی اقتصادی نسبت می دهند یا می گویند که دلیل آن وجود تقاضاهای زیاد و فرصت های اندک است. هرچند گاهی هردوی این دلایل می تواند درست باشد، اما شاهدیم که شرکت ها همچنان با افراد مصاحبه می کنند و برخی را استخدام می کنند. اگر شما جزو افرادی هستید که بعد از ارسال رزومه های فراوان هنوز نتیجه نگرفته اید، احتمالا وقتش رسیده که چند سوال سخت از خودتان بپرسید.
این مطلب بخش اول از مجموعه مطالبی میباشد که در باره رزومه و کاور لتربرای افراد جویای کار در کانادا تهیه شده است. بخش های بعدی در چند روز آینده به اشتراک گذاشته میشود.


مطالب مرتبط: