ساختار روابط اجتماعی در کانادا بر اساس اصل عدم تبعیض
بین ملیتها، نژادها، اقوام و مذاهب گوناگون بنیان نهاده شدهاست. در این سرزمین به
غیر از افراد بومیکه تنها ساکنان دارای فرهنگ غنی چند هزار ساله هستند، دیگر
مردمان مهاجرانی هستند که از قرن 16 میلادی با فرهنگ، سنت، سبک و آداب و رسوم
خاص خود دارد کانادا شده اند. گوناگونی و تنوع فرهنگی در کانادا سبب شده تا ساختار
اجتماعی این کشور، ساختاری چند فرهنگی باشد و به همین نام نیز شناخته شود. واژۀ
چند فرهنگی به این معناست که نژادهای متفاوت آزادند تا میراث و سنتهای فرهنگی خود
را حفظ کرده و در جهت توسعه و تداوم آن تلاش کنند. این مردم با وجود داشتن
روابط اجتماعی و فرهنگی گوناگون بر اساس اصل عدم تبعیض، توانستهاند در کنار هم،
مشارکت فعالی را در زمینه توسعۀ کلی این سرزمین ایفا نمایند. سیاست مهاجرپذیری در
کانادا سبب شد تا در سال 1971 دولت فدرال، بهطور رسمی اصل چند فرهنگی را پذیرفته
و اعلام کند.
نکته: امروزه بر اساس سیاستهای جدید ترسیم شده در غالب قوانین جدید مهاجرت، کانادا بیشتر تمایل به جذب افرادی دارد که حداقل به یکی از دو زبان رسمی کانادا (انگلیسی- فرانسه) تسلط کامل داشته باشند.
امیدواری و خوشبینی نسبت به آینده، داشتن پشتکار و ارادۀ قوی، برخورداری از استقلال فردی، رعایت قوانین و قانونمند بودن، از دیگر مؤلفههایی است که در جامعه کانادا بسیار مشهود است و وجه تمایزی برای ارزیابی این جامعه نسبت به کل جوامع غربی به شمار میآید.
حس همکاری و نوعدوستی مردم کانادا همگام با سیاست مهاجرپذیری
دولت فدرال موجب شدهاست تا مهاجران با محیط پیرامون و زندگی تازۀ خود ارتباط سریع
برقرار کرده و به راحتی بهعنوان یک شهروند در روابط اجتماعی متقابل شرکت کنند.
مجموعۀ این عوامل سبب شده است تا حس بیگانگی در محیطی ناآشنا و تازه، به مقدار
قابل توجهی کاهش یابد.
فرهنگ چندگانه
پدیدۀ چندفرهنگی که در جامعۀ کانادا به وضوح مشاهده میشود، ناشی از سیاست مهاجرپذیری این کشور است. در این راستا، پس از انعقاد پیمان اتحاد در سال 1867 میانگین افرادی که از نقاط مختلف جهان به این کشور مهاجرت کردهاند از 7 درصد به 25 درصد افزایش یافت. در این راستا مردم بیش از 200 کشور جهان به این کشور مهاجرت و همراه خود آداب و رسوم، فرهنگ و سنتهای گوناگون را نیز به جامعۀ کانادا وارد کردهاند، بهطوری که امروزه از هر چهار کانادایی یک نفر دارای پیشینۀ قومی و فرهنگی متفاوت با مردمان انگلیسی یا فرانسوی است. در سال 1971 دولت فدرال با در نظر گرفتن این مطلب که ساختار دو زبانی و اصل چند فرهنگی از ارکان مهم و ضروری جامعۀ کانادا به شمار میروند، سیاست چند فرهنگی را به رسمیت شناخت. بر این اساس افراد مهاجر جهت ایجاد ارتباط و حس تطابق با جامعۀ کانادا، یکی از دو زبان رسمی این کشور را فرامیگیرند، ولی در عینحال در انجام مراسم سنتی و آداب و رسوم فرهنگی خود آزاد بوده و اختیار کامل دارند.
فرهنگ چندگانه
پدیدۀ چندفرهنگی که در جامعۀ کانادا به وضوح مشاهده میشود، ناشی از سیاست مهاجرپذیری این کشور است. در این راستا، پس از انعقاد پیمان اتحاد در سال 1867 میانگین افرادی که از نقاط مختلف جهان به این کشور مهاجرت کردهاند از 7 درصد به 25 درصد افزایش یافت. در این راستا مردم بیش از 200 کشور جهان به این کشور مهاجرت و همراه خود آداب و رسوم، فرهنگ و سنتهای گوناگون را نیز به جامعۀ کانادا وارد کردهاند، بهطوری که امروزه از هر چهار کانادایی یک نفر دارای پیشینۀ قومی و فرهنگی متفاوت با مردمان انگلیسی یا فرانسوی است. در سال 1971 دولت فدرال با در نظر گرفتن این مطلب که ساختار دو زبانی و اصل چند فرهنگی از ارکان مهم و ضروری جامعۀ کانادا به شمار میروند، سیاست چند فرهنگی را به رسمیت شناخت. بر این اساس افراد مهاجر جهت ایجاد ارتباط و حس تطابق با جامعۀ کانادا، یکی از دو زبان رسمی این کشور را فرامیگیرند، ولی در عینحال در انجام مراسم سنتی و آداب و رسوم فرهنگی خود آزاد بوده و اختیار کامل دارند.
با وجود صحت این امر، در چند سال اخیر در برخی موارد،
تلاشهای بسیاری از سوی کاناداییها برای احیا و نوآوری فرهنگی کشور، به خصوص در
عرصههای مختلف هنری و فرهنگی از جمله ادبیات مکتوب، سینما، تئاتر، نقاشی و صنایع
دستی به چشم میخورد.
خانواده در کانادا
خانواده در کانادا بهعنوان بنیادیترین عضو جامعه موقعیت ویژهای دارد. به طور کلی زندگی خانوادگی در کانادا بدین صورت شکل میگیرد که زن و مرد با پیمان ازدواج رسمی یا ازدواج غیر رسمی در کنار یکدیگر زندگی میکنند و کانون خانواده را پدید میآورند. در این کشور بهطور معمول کسب درآمد برای خانواده به نسبت تقریبا مساوی میان مرد و زن تقسیم میشود. درصدی از خانوادهها نیز وجود دارند که در آن مرد مسئول تأمین درآمد و زن مسئول امور تربیتی کودکان و امور منزل است. فرزندان یک خانواده پس از رسیدن به سن 18 سالگی و اتمام تحصیلات دبیرستانی، از خانواده جدا، و زندگی مستقلی را آغاز میکنند و شخصا مسئولیت تأمین درآمد خود را به عهده میگیرند. پدیدۀ طلاق در خانوادههای کانادایی امری پذیرفته شده است که البته در مقایسه با کشورهای صنعتی خصوصا آمریکا آمار پایینتری دارد.
طلاق به درخواست هر یک از طرفین قابل اجراست. در مورد خانوادههایی که فرزند دارند، دادگاه بر اساس میزان حقوق دریافتی هر کدام از زوجین مسئولیت مخارج و نیازهای مالی فرزند را تعیین میکند.
خانواده در کانادا
خانواده در کانادا بهعنوان بنیادیترین عضو جامعه موقعیت ویژهای دارد. به طور کلی زندگی خانوادگی در کانادا بدین صورت شکل میگیرد که زن و مرد با پیمان ازدواج رسمی یا ازدواج غیر رسمی در کنار یکدیگر زندگی میکنند و کانون خانواده را پدید میآورند. در این کشور بهطور معمول کسب درآمد برای خانواده به نسبت تقریبا مساوی میان مرد و زن تقسیم میشود. درصدی از خانوادهها نیز وجود دارند که در آن مرد مسئول تأمین درآمد و زن مسئول امور تربیتی کودکان و امور منزل است. فرزندان یک خانواده پس از رسیدن به سن 18 سالگی و اتمام تحصیلات دبیرستانی، از خانواده جدا، و زندگی مستقلی را آغاز میکنند و شخصا مسئولیت تأمین درآمد خود را به عهده میگیرند. پدیدۀ طلاق در خانوادههای کانادایی امری پذیرفته شده است که البته در مقایسه با کشورهای صنعتی خصوصا آمریکا آمار پایینتری دارد.
طلاق به درخواست هر یک از طرفین قابل اجراست. در مورد خانوادههایی که فرزند دارند، دادگاه بر اساس میزان حقوق دریافتی هر کدام از زوجین مسئولیت مخارج و نیازهای مالی فرزند را تعیین میکند.
بهطور کلی در روابط اجتماعی مردم کانادا، خصوصیات مثبت
حاکم است. این امر از ویژگیهای مهم کشور فراصنعتی و غربی کانادا محسوب میشود که
آن را از طیف دیگر کشورهای غربی و فراصنعتی متمایز میکند. اعتماد و اطمینان،
احترام متقابل، صداقت و صمیمیت، از خصلتهای بارز روابط اجتماعی در این کشور است.
معمولا جمعیت خانوادههای کانادایی اندک و شامل پدر،
مادر و دو فرزند میباشد. تعداد خانوادههای پرجمعیت بسیار کم است. تعداد خانوادههایی
که فقط مادر و فرزند یا پدر و فرزند با یکدیگر زندگی میکنند، بیش از 25درصد
برآورد شده است. با این وجود، خانوادههای مرکب از پدر و مادر و فرزند یا فرزندان
هنوز ساختار اصلی خانوادهها در این کشور است.
نکته: در صورتی که زن و مردی در کانادا بهصورت توافق دو جانبه در یک مکان مشخص، به مدت یک سال با یکدیگر زندگی کنند، از کلیۀ حقوق زناشویی نسبت به یکدیگر برخوردار خواهند شد.
نکته: در صورتی که زن و مردی در کانادا بهصورت توافق دو جانبه در یک مکان مشخص، به مدت یک سال با یکدیگر زندگی کنند، از کلیۀ حقوق زناشویی نسبت به یکدیگر برخوردار خواهند شد.
گفتنی است که ازدواج در کانادا در برگیرندۀ ازدواجهای
انجام شده در کلیساها، شهرداریها و ازدواجهای عرفی که در آن زن و مرد بهعنوان زن
و شوهر بدون ازدواج قانونی با یکدیگر زندگی میکنند، است. این ازدواجها در سالهای
اخیر در کانادا افزایش داشته و خانواده های بسیاری به این طریق زندگی میکنند.
قوانین ازدواج در دولت استانی تصویب میشود و بدین دلیل این قوانین در استانها با
یکدیگر متفاوت است.
دوران کودکی تا جوانی در کانادا
در تمام کشورهای صنعتی که پدر و مادر از اعضای نیروی کار اجتماعی محسوب میشوند، نگهداری روزانۀ فرزندان در دوران طفولیت و پیش از دبستان از مشکلات عمدۀ خانوادگی آنهاست. آمارهای موجود نشان میدهد که 68 درصد زنان کانادایی که بهصورت تمام وقت به کار اشتغال دارند، دارای یک فرزند زیر سه سال هستند. این امر موجب شده که خانوادههای کانادایی برای حل مشکل خود، گرایش عمدهای به استفاده از خدمات مؤسسات نگهداری از کودکان در منزل بهطور تمام وقت و در صورت مدرسهای بودن فرزند، بهصورت نیمه وقت یا پس از ساعات مدرسه، پیدا کنند.
برخی از این مؤسسات دولتی یا خصوصی است که زیر پوشش استاندارهای دولتی فعالیت میکنند. در هر حال نگهداری کودک در این قبیل مؤسسات، مخارج هنگفتی را بر خانواده تحمیل میکند. به این منظور دولت فدرال برای حمایت از خانوادههای کم درآمد، کمکهای مالی را در نظر گرفته است.
در کانادا، مراقبت از بچهها یک مسألۀ قانونی به شمار میآید. در صورت وقوع هر گونه سوء استفاده از کودکان، چه بهصورت بدنی، روحی یا جنسی، پلیس، پزشکان و معلمان وارد عمل میشوند. سوءاستفادۀ بدنی را میتوان بهعنوان هر نوع تماس بدنی عمدی که باعث وارد آمدن آسیب به کودک شود تعریف کرد. برای مثال، تنبیه بدنی کودک بهطوری که باعث آسیب جسمانی شود سوءاستفادۀ بدنی محسوب میشود و بدرفتاری روحی شامل فراهم آوردن موجبات ترس زیاد یا تحقیر کودک است. سوء استفادۀ جنسی، هر نوع ارتباط جنسی بین یک بزرگسال و یک بچه را شامل میشود.
دوران کودکی تا جوانی در کانادا
در تمام کشورهای صنعتی که پدر و مادر از اعضای نیروی کار اجتماعی محسوب میشوند، نگهداری روزانۀ فرزندان در دوران طفولیت و پیش از دبستان از مشکلات عمدۀ خانوادگی آنهاست. آمارهای موجود نشان میدهد که 68 درصد زنان کانادایی که بهصورت تمام وقت به کار اشتغال دارند، دارای یک فرزند زیر سه سال هستند. این امر موجب شده که خانوادههای کانادایی برای حل مشکل خود، گرایش عمدهای به استفاده از خدمات مؤسسات نگهداری از کودکان در منزل بهطور تمام وقت و در صورت مدرسهای بودن فرزند، بهصورت نیمه وقت یا پس از ساعات مدرسه، پیدا کنند.
برخی از این مؤسسات دولتی یا خصوصی است که زیر پوشش استاندارهای دولتی فعالیت میکنند. در هر حال نگهداری کودک در این قبیل مؤسسات، مخارج هنگفتی را بر خانواده تحمیل میکند. به این منظور دولت فدرال برای حمایت از خانوادههای کم درآمد، کمکهای مالی را در نظر گرفته است.
در کانادا، مراقبت از بچهها یک مسألۀ قانونی به شمار میآید. در صورت وقوع هر گونه سوء استفاده از کودکان، چه بهصورت بدنی، روحی یا جنسی، پلیس، پزشکان و معلمان وارد عمل میشوند. سوءاستفادۀ بدنی را میتوان بهعنوان هر نوع تماس بدنی عمدی که باعث وارد آمدن آسیب به کودک شود تعریف کرد. برای مثال، تنبیه بدنی کودک بهطوری که باعث آسیب جسمانی شود سوءاستفادۀ بدنی محسوب میشود و بدرفتاری روحی شامل فراهم آوردن موجبات ترس زیاد یا تحقیر کودک است. سوء استفادۀ جنسی، هر نوع ارتباط جنسی بین یک بزرگسال و یک بچه را شامل میشود.
همچنین غفلت از بچهها، نوعی بدرفتاری با آنها محسوب میشود.
والدینی که در حمایت و پشتیبانی از کودکانشان کوتاهی میکنند، محکوم به غفلت از
کودکان خود هستند. به موجب قانون، بچههای زیر 12 سال نمیتوانند حتی به مدت یک
ساعت بدون سرپرستی خانواده یا دولت قرار گیرند.
نوجوانان کانادایی طوری تربیت میشوند که افکار خود را بهطور آزاد بیان کنند. کودکان و نوجوانان در مدارس تشویق به صحبت کردن و بیان افکارشان حتی در مورد هر کس و هر چیز میشوند. دانشآموزان تشویق میشوند تا دربارۀ مسایل روز بیندیشند و در مناظرهها و مباحثات شرکت کنند و حتی برای دولت نامه بنویسند و عقاید خود را دربارۀ قوانین اساسی نیز اظهار کنند. جوانان کانادا عادت کردهاند تا نظرات خود را مانند نظرات رهبران و تصمیمگیرندگان آینده، مورد توجه قرار دهند و همانند والدین و معلمان خود نقش تصمیمگیرنده را ایفا کنند.
موقعیت زنان در جامعه کانادا
پس از سالها تلاش در سال 1921 زنان کانادایی توانستند حق رأی داشته باشند. در سال 1929 و در پی اختلافی که میان زنان و یک دادگاه دولتی بر سر شناسایی زنان بهعنوان اشخاص حقوقی در گرفت، دادگاه مزبور منحل شد. این رخداد، موجب تحولات بسیاری در جامعه و روابط اجتماعی زنان کانادایی شد.
در قانون اساسی فدرال کانادا و منشور حقوق و آزادیهای سال 1984، به مسألۀ برابری زن و مرد تصریح و بر ضرورت آن تأکید شد.
در حال حاضر زنان با چند درصد اختلاف با مردان در روابط اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جامعۀ کانادا نقش تعیین کنندهای را عهدهدارند. تا جایی که 15 درصد قضات دادگاههای استانی و فدرال کانادا را زنان تشکیل میدهند. براساس طرحی، دولت فدرال کانادا متعهد شدهاست تا ظرف چند سال آینده مشارکت زنان را در دادگاههای فدرال افزایش دهد. در دهۀ اخیر، نقش زنان در فعالیتهای سیاسی و احزاب عمدۀ کانادا به افزایشیافته و آنها توانستهاند پستهای کلیدی و مهمی را در دست گیرند.
حضور قابل توجه زنان در دولتهای استانی و ناحیهای، نشاندهندۀ مشارکت فعال این قشر در جامعۀ مدنی کاناداست.
در کانادا، زنان از حقوق و فرصتهای شغلی و اجتماعی نظیر مردها برخوردارند. تساوی میان زن و مرد به وسیلۀ منشور حقوق و آزادیهای کانادا پیشبینی شده است.
آنها در حوزههای اجتماعی کانادا، فعالیت داشته و میتوانند انواع حرفه و شغلها را برگزینند. امروزه تعداد اندکی از مشاغل تنها مختص به زنان یا مردان است. گروهها و برنامههای ویژهای در خصوص ایجاد فرصتهای برابر برای پیشرفت وضعیت اجتماعی زنان تشکیل و تدوین شده است که دولت فدرال از آن ها پشتیبانی میکند. تبعیض، بیحرمتی و بدرفتاری با زنان از سوی همسراننشان از لحاظ قانونی، جرم است و در صورت بروز چنین رفتارهایی قانون حمایت از اینگونه افراد را بر عهده میگیرد.
سالخوردگان در کانادا
افراد بالای 65 سال، سالخورده نامیده میشوند. در جامعۀ امروز کانادا از هر 10 نفر، یک نفر بالای 65 سال دارد. به همین سبب آگاهی و حساسیت بیشتری نسبت به نیازهای سالخوردگان در جامعه وجود دارد. به طور معمول سالخوردگان در کانادا بهتنهایی زندگی میکنند و بسیاری از آنها ترجیح میدهند به جای آن که با فرزندان خود در یک منزل زندگی کنند، در مؤسسات سالخوردگان به زندگی ادامه دهند. مؤسسات نگهداری از سالمندان در کانادا اتاقها، آپارتمانها یا مستغلاتی را که خدمات ویژهای برای رفع احتیاجات سالخوردگان دارند، در اختیار آنها قرار میدهد. مؤسسات مزبور گسترۀ وسیعی از فعالیتهای تفریحی، فرهنگی و آموزشی را به سالمندان ارائه میدهد. افراد مسنی که احتیاج به مراقبتهای ویژه دارند، ممکن است به مؤسساتی منتقل شوند که در آن پرستاران و کارکنان تعلیم دیدهای آمادۀ خدمت به این افراد هستند. در عینحال بسیاری از کاناداییها هنوز از اعضای مسن خانواده در منزل مراقبت میکنند.
مستمری دوران سالخوردگی در کانادا
مستمری دوران سالخوردگی مبلغ ماهیانه است که به افراد 65 سال یا بالاتر که واجد شرایط اند، پرداخت میشود. سوابق شغلی متقاضی و این که آیا متقاضی در این سن نیاز به بازنشستگی دارد یا خیر، عاملی برای تعیین این مستمری نیست.
نوجوانان کانادایی طوری تربیت میشوند که افکار خود را بهطور آزاد بیان کنند. کودکان و نوجوانان در مدارس تشویق به صحبت کردن و بیان افکارشان حتی در مورد هر کس و هر چیز میشوند. دانشآموزان تشویق میشوند تا دربارۀ مسایل روز بیندیشند و در مناظرهها و مباحثات شرکت کنند و حتی برای دولت نامه بنویسند و عقاید خود را دربارۀ قوانین اساسی نیز اظهار کنند. جوانان کانادا عادت کردهاند تا نظرات خود را مانند نظرات رهبران و تصمیمگیرندگان آینده، مورد توجه قرار دهند و همانند والدین و معلمان خود نقش تصمیمگیرنده را ایفا کنند.
موقعیت زنان در جامعه کانادا
پس از سالها تلاش در سال 1921 زنان کانادایی توانستند حق رأی داشته باشند. در سال 1929 و در پی اختلافی که میان زنان و یک دادگاه دولتی بر سر شناسایی زنان بهعنوان اشخاص حقوقی در گرفت، دادگاه مزبور منحل شد. این رخداد، موجب تحولات بسیاری در جامعه و روابط اجتماعی زنان کانادایی شد.
در قانون اساسی فدرال کانادا و منشور حقوق و آزادیهای سال 1984، به مسألۀ برابری زن و مرد تصریح و بر ضرورت آن تأکید شد.
در حال حاضر زنان با چند درصد اختلاف با مردان در روابط اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جامعۀ کانادا نقش تعیین کنندهای را عهدهدارند. تا جایی که 15 درصد قضات دادگاههای استانی و فدرال کانادا را زنان تشکیل میدهند. براساس طرحی، دولت فدرال کانادا متعهد شدهاست تا ظرف چند سال آینده مشارکت زنان را در دادگاههای فدرال افزایش دهد. در دهۀ اخیر، نقش زنان در فعالیتهای سیاسی و احزاب عمدۀ کانادا به افزایشیافته و آنها توانستهاند پستهای کلیدی و مهمی را در دست گیرند.
حضور قابل توجه زنان در دولتهای استانی و ناحیهای، نشاندهندۀ مشارکت فعال این قشر در جامعۀ مدنی کاناداست.
در کانادا، زنان از حقوق و فرصتهای شغلی و اجتماعی نظیر مردها برخوردارند. تساوی میان زن و مرد به وسیلۀ منشور حقوق و آزادیهای کانادا پیشبینی شده است.
آنها در حوزههای اجتماعی کانادا، فعالیت داشته و میتوانند انواع حرفه و شغلها را برگزینند. امروزه تعداد اندکی از مشاغل تنها مختص به زنان یا مردان است. گروهها و برنامههای ویژهای در خصوص ایجاد فرصتهای برابر برای پیشرفت وضعیت اجتماعی زنان تشکیل و تدوین شده است که دولت فدرال از آن ها پشتیبانی میکند. تبعیض، بیحرمتی و بدرفتاری با زنان از سوی همسراننشان از لحاظ قانونی، جرم است و در صورت بروز چنین رفتارهایی قانون حمایت از اینگونه افراد را بر عهده میگیرد.
سالخوردگان در کانادا
افراد بالای 65 سال، سالخورده نامیده میشوند. در جامعۀ امروز کانادا از هر 10 نفر، یک نفر بالای 65 سال دارد. به همین سبب آگاهی و حساسیت بیشتری نسبت به نیازهای سالخوردگان در جامعه وجود دارد. به طور معمول سالخوردگان در کانادا بهتنهایی زندگی میکنند و بسیاری از آنها ترجیح میدهند به جای آن که با فرزندان خود در یک منزل زندگی کنند، در مؤسسات سالخوردگان به زندگی ادامه دهند. مؤسسات نگهداری از سالمندان در کانادا اتاقها، آپارتمانها یا مستغلاتی را که خدمات ویژهای برای رفع احتیاجات سالخوردگان دارند، در اختیار آنها قرار میدهد. مؤسسات مزبور گسترۀ وسیعی از فعالیتهای تفریحی، فرهنگی و آموزشی را به سالمندان ارائه میدهد. افراد مسنی که احتیاج به مراقبتهای ویژه دارند، ممکن است به مؤسساتی منتقل شوند که در آن پرستاران و کارکنان تعلیم دیدهای آمادۀ خدمت به این افراد هستند. در عینحال بسیاری از کاناداییها هنوز از اعضای مسن خانواده در منزل مراقبت میکنند.
مستمری دوران سالخوردگی در کانادا
مستمری دوران سالخوردگی مبلغ ماهیانه است که به افراد 65 سال یا بالاتر که واجد شرایط اند، پرداخت میشود. سوابق شغلی متقاضی و این که آیا متقاضی در این سن نیاز به بازنشستگی دارد یا خیر، عاملی برای تعیین این مستمری نیست.
حق عائلهمندی در کانادا
حق عائلهمندی برای کاهش مشکلات بسیاری از زنان بی سرپرست و زوجهایی که تنها با یک حقوق زندگی میکنند، در نظر گرفته شدهاست. «حق عائلهمندی» نیز مانند« مکمل تضمین درآمد»، طی سال بهصورت ماهیانه پرداخت میشود. برای استفاده مجدد از این مستمری، در پایان دوره (سال)، باید دوباره درخواستی تنظیم شود. این مستمری، مشمول مالیات بر درآمد نمیشود. برای دریافت این مستمری، افراد واجد شرایط باید از 60 تا 64 سال سن داشته باشند و حداقل 10 سال پس از سن 18 سالگی، در کانادا زندگی کرده باشند.
از طرف دیگر سالخوردگان مهاجری که درآمد مختصر یا هیچ
درآمدی ندارند، برای دریافت «حق عائلهمندی» واجدشرایط اند. از دیگر کمکهای نقدی
به این بازنشستگان، میتوان از سیستمهای SPA و SIG نام
برد. واجدین شرایط دریافت این کمکها، مالیات نمیپردازند. علاوه بر این برخی استانها
مزایای بیشتری از قبیل پرداخت هزینههای دارویی و درمانی سالخوردگان را نیز ارائه
میکنند. همچنین بهطور معمول بسیاری از مؤسسات و ادارات از قبیل بانکها، سالنهای
نمایش و برخی از فروشگاهها و اتوبوسهای شهری، نرخ پایینتری را برای سالخوردگان
در نظر میگیرند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر