![](https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEj-lDXnGYze1wr7HUF1gsthSPpk4rK6iRMnGBlVaMOkmZR0waZZuV0xwxajky-IBaFKTp-wwzuiCqiTLbbajqy_t17FRs3vOpjF24V6i5prkw7KUp5f-2mVqWSO8de5DHOn0RhKgOdAaQuf/s320/9cpzbqBMi.png)
این توصیه های ناب! که غیر از شنیده ها و تجارب ناخوشایند شخصی مبنای
منطقی دیگه ای نداره همیشه برای من سوال بوده..مگه ما خودمون ایرانی نیستیم؟ مگه
کمابیش با یه فرهنگ واحد اجتماعی (نه البته خانوادگی) بزرگ نشدیم؟ از کجای این
آسمون به زمین افتادیم که نسبت به بقیه احساس برتری کنیم؟ بر چه اساسی شخص خودمون
و خانوادمون رو تافته جدا بافته می دونیم؟ از طرفی مگه چقدر با خارجی ها نشست و
برخواست و معاشرت و بیزنس کردیم و همشون شکر خدا دسته گل بودن که در مورد
هموطنانمون این طوری فتوا صادر می کنیم؟...(البته این کتگوری خارجی هم از نظر برخی
از همون دوستان محترم فقط شامل موبورها و چشم آبی ها می شه والا استغفرالله هندی و
چینی و عرب و...که خارجی محسوب نمی شن!!!)
من منکر برخی ایرادات فرهنگی جامعه ایرانی و رفتارهای عجیب و بعضاً
خارج ار عرف بعضی ها نیستم اما این که توصیه می کنن کلاً از جامعه ایرانی فاصله
بگیرین رو نمی فهمم! کلاس داره؟! برای یادگیری زبان بهتره؟! اصلاً مگه قراره ما با
همه ایرانی هایی که با فرهنگ و اعتقادات و آداب و خصوصیات اخلاقی و خانوادگی خاص
خودشون اینجا اومدن دوست بشیم؟!
و حالا این که چرا بعضی دوستان از جامعه ایرانی ضربه می خورن و این
تجربه ناخوشایند رو به عنوان یک پند و اندرز حکیمانه و یک گهر ناب به رایگان در
اختیار بقیه می ذارن به نظر من سه تا علت داره!
ارتباط بدون شناخت: در
کشور جدید خیلی آدما برای دوری از تنهایی وغم غربت،بزرگ کردن دایره اطرافیان و
پرکردن خلاء دوستی های گذشته یا حتی ایجاد نت وورک برای یافتن شغل! سریع با هر کسی
که می بینن دوست می شن و بعضی ها هم به سرعت برق و باد و بدون توجه به تفاوت ها و
شناخت و آشنایی که از طرف مقابل و خصوصیات و علایق و اعتقاداتش ندارن با هم رفت و
آمد خانوادگی آن چنانی پیدا می کنن تا جایی که بلاخره این تفاوت ها یه جایی کار
دستشون می ده و به یک باره یک ارتباط قطع و همون آدما از دوستای جون جونی تبدیل می
شن به دشمنای خونی! از نظر من معاشرت و روابط آدما با هم یک سطح داره یک مرز. سطحش
بسته به شناخت آدم ها از هم می تونه سطحی یا عمیق باشه و مرزها هم احترام متقابل و
رعایت یک سری اصول عرفیه که اگه بهش توجه نشه باید به یک اشاره فاتحه یک دوستی چند
ماهه یا چند ساله رو خوند.
تقابل بیشتر با جامعه ایرانی در زمینه های مختلف: آقا ما چه بخوایم چه نخوایم بیشترین مراودات و دوستی ها و
بیزنس هامون با ایرانی هاست (با واسطه یا بی واسطه و به خصوص تو شهری مثل تورنتو).
خوب مسلمه که اگه ضرر مادی یا معنوی متوجهمون بشه بیشتر از طرف همین جامعه است!
نداشتن اطلاعات کافی در زمینه های مختلف: ناآگاهی و نداشتن اطلاعات کافی تو موارد مختلف هم یه علت مهم
دیگه ضربه خوردن از جامعه ایرانی هاست. تجربه ها، روش زندگی و توصیه های دوستان تو
زمینه های مختلف ممکنه برای شخص ما کارایی نداشته باشه و منجر به یک ضرر مالی،
تحصیلی، زمانی یا .... بشه. از طرف دیگه انتظار نداشته باشین تو یه کشورسرمایه
داری که بمباران تبلیغاتی برای وسوسه کردن افراد به خرید و سرمایه گذاری هر چه
بیشتر هر چیزی از شیر مرغ گرفته تا جون آدمیزاد یک اصل عادی محسوب می شه صاحبان
مشاغل و بیزنس ها چه ایرانی و چه غیر ایرانی بیش از منافع خودشون به شما فکر کنن و
دلشون به حال جیب مبارک بنده و شما بسوزه (خوب لزوماً وجدان کاری همه هم 100%
نیست!!) پس خودتون باید کلاهتون رو سفت بچسبین که بادهای معروف کانادا به اشاره ای
اونا رو نبره!! بر اساس تجربه من در کانادا معمولاً سر کسی کلاه نمی ذارن دروغ نمی
گن اما همه چیز رو هم نمی گن!!!
پس به نظر من باید از خودمون شروع کنیم، در مورد روابط دوستانه که تو
کشور جدید از نون شبم واجب تره، صبر و حوصله بیشتری به خرج بدیم و نه فقط برای
شلوغ کردن دور و برمون و فرار از تنهایی که بر اساس مشترکات و علایقمون دوستانمون
رو پیدا کنیم و به روابطمون شکل بدیم، حد و مرز دوستی ها، انتظارات، توقعات و حتی
شوخی هامون رو برای هر دو طرف مشخص کنیم و انتظار نداشته باشیم یک شبه به سطح یک
دوستی چند ده ساله برسیم!
از طرف دیگه در هر موردی که نیاز به هزینه کردن وجود داره هرگز و
هرگز فقط و فقط به اطلاعات یک نفر اکتفا نکنیم، خودمون دست به کار بشیم و تا می
تونیم اطلاعات کسب کنیم، خوشبختانه اونقدر منابع معتبر و اطلاعات کافی برای
مطالعه هست که بهانه ای برای ندونستن نمونه پس بیشتر مطالعه کنیم تا دیگران هم
موظف بشن اطلاعات و خدمات بهتری به ما ارائه کنن تا در نهایت حتی احساس
ضررکردن نکنیم.
و در نهایت یادمون باشه با هم پشت ما کوهه........
من به شخصه ظرف این چند سال غیر از خوبی چیزی از ایرانی ها ندیدم
حالا یا خوش شانس بودم یا.......!!
ناگفته نمونه که این موارد نظر شخصی منه و من هم فقط بر اساس
تجربیاتم به این موارد رسیدم، اگه از نظر شما درست نیست لطفاً توهین نکنین!!!
متشکرم...
مهاجرت شاد و سالمی را برایتان آرزو می کنم.
نگار بیک -
وبلاگ رویاهای یک مهاجر
پانویس:
دوستان عزیز مطلب فوق توسط سرکار خانم نگار بیگ در وبلاگ روياهاي يك مهاجر منتشر شده بود و در اینجا بدلیل اهمیت موضوع و بار معنایی آن بازنشر گردید. این بانوی بزرگوار قلم توانایی دارند و سطرهایی از تجربیات زندگی خودشان در کانادا را با دیگران به اشتراک گذاشته اند که در برگیرنده نکات قابل توجهی به خصوص برای عزیزان تازه وارد میباشد. اگرچه همه دوستان در نقد این مطالب آزاد هستند و نقد مطالب این وبلاگ یک ضرورت است اما توهین و بی احترامی به یک هموطن که دلسوزانه تجربیات خود را با دیگران به اشتراک میگذارد بی انصافی و به دور از شان جامعه ایرانی کاناداست.
۱ نظر:
والا من فکر میکنم خیلی هم توصیه درستیه! من وقتی تنها وارد کشور غریب شدم انقور ایرانیها سرم کلاه گذاشتن و از بی اطلاعی من سواستفاده کردن که توبه کردم دیگه با ایرانی جماعت قاطی بشم.
ارسال یک نظر